والحمدللَّه ربّ العالمین والصّلاة والسّلام على سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد و على اله الأطیبین الأطهرین المنتجبین سیّما بقیةاللَّه فى الأرضین.
خیلى خوشحالم و خداى متعال را سپاسگزارم که این توفیق را عنایت فرمود که در میان جمع صمیمى، باصفا و مؤمن و متدین مردم عزیز یزد، بتوانم حضور پیدا کنم و این وظیفهاى را که مدتهاست بر دوش احساس میکردم براى سفر به نزد شما مردم عزیز، انجام بدهم.
شهر شما و استان شما - برادران و خواهران عزیز یزدى! - مرکز دانش، مرکز هنر، مرکز کار و تلاش و ابتکار، مرکز ایمان و دینباورى است. همواره مردم عزیز شهر یزد و استان یزد را به عنوان مردمى بااستعداد، نجیب، سرشار از ایمان و باور دینى، سرشار از نیروى کار و ابتکار و تحرک و آماده در همهى میدانهائى که در طول تاریخ معاصر ما از ملت ایران انتظار میرفته است، هم قبل از انقلاب به چشم دیدیم؛ تجربه کردیم، هم بعد از پیروزى انقلاب، مردم یزد درخشیدند؛ در عرصههاى دفاع مقدس، در عرصهى دفاع از هویت انقلاب اسلامى و پس از پایان دفاع مقدس، تا امروز هم در عرصهى دفاع از ارزشهائى که مورد تهاجم سیاسى و فرهنگى دشمنان قرار گرفته بود. در همهى این میدانها، مردم عزیز یزد را پابهرکاب، آمادهبهکار، کمربسته و داراى عزم و تصمیم مشاهده کردیم و آزمودیم.
من فراموش نمیکنم آن روزهائى که هنوز ملت ایران شهد پیروزى را نچشیده بود؛ مردم شهرهاى مختلف این کشور هر کدام به قدر توانائىشان، به قدر همتشان براى به سرانجام رساندن این حرکت عظیم کارى میکردند، من آمدم یزد. وضعیتى که در شهر یزد من دیدم، براى من شگفتآور بود. آن روحیهى پرتپش انقلابى در کنار نظم و انضباط و آرامش و متانت. در این شهر من مرحوم آیةاللَّه شهید صدوقى را - در آن دوره نه به عنوان فقط یک روحانى برجسته در یک شهر بلکه به عنوان یک رهبر دینى و سیاسى و فرهنگى؛ یک رهبر انقلابى تمامعیار در این شهر یزد و در شهرهاى سرتاسر استان - مشاهده کردم و احساس کردم. چند روزى من در یزد بودم، وضع شهر را دیدم. از تبعید مىآمدم، شهرهاى دیگر را هم دیده بودم و بعد دیدم؛ اما وضع یزد بدون اغراق یک وضع استثنائى بود. دربارهى مناقب مردم عزیز یزد لازم است مثل منى آنچه را که مىبیند و میداند و احساس میکند، مخلصانه با شما مردم یزد و با ملت ایران - آنچه لازم است - در میان گذارد.
من همواره در همهى شهرهاى این کشور با مردم وقتى مواجه شدم، بر روى این مطلب تکیه کردم که مردم ما - این مردمِ داراى ریشههاى عمیق تاریخى، علمى و فرهنگى و سیاسى - باید شناسنامهى خودشان را، شهر خودشان را بدرستى و دقت بشناسند؛ قدر خودشان را بدانند. اگر از مناقب شهر یزد و مردم یزد و استان یزد سخن میگوئیم، براى این است.
عزیزان من! دهها سال دشمنان این ملت سعى کردهاند شناسنامههاى تاریخى ما را پاره کنند، امحاء کنند، از بین ببرند. ما را با یک ملت بىریشه اشتباه گرفتند؛ ما را با ملتهائى که نه تاریخ دارند، نه سابقهى تمدن دارند، نه طومار بلندى از نام عالمان و دانشمندان و هنرمندان در طول تاریخ دارند، اشتباه گرفتند؛ با ما بد رفتار کردند. یک عده هم از میان خود ما متأسفانه فریب خوردند، قضاوت دشمن را دربارهى ملت ایران و دربارهى مردم ایران پذیرفتند.
شهر یزد همانطورى که اشاره کردم، شهر علم است. نام آوردن از علماى یزد در رشتههاى مختلف علوم، بخصوص علوم دینى، ساعتها وقت میبرد که انسان فقط اسم اینها را بیاورد و یاد مختصرى از آنها بکند. این فقط مربوط به گذشته نیست. زمان خود ما، در دوران تحصیلات دینى خود ما، در دوران فعالیتهاى اجتماعى خود ما، در همین استان، علماى برجسته، شخصیتهاى برجسته، چهرههاى درخشان بودند. امروز هم وقتى نگاه میکنیم، مىبینیم استان یزد در طول چهارده سال پىدرپى بیشترین نسبت قبولى در دانشگاهها را نسبت به شرکتکنندگان در کنکور سراسرى کشور ارائه دادند. این چیز کمى نیست، این نشاندهندهى این است که استعداد علمى، استعداد دانشمند شدن، استعداد نخبه شدن، استعداد تبدیل شدن به بازوان توانا و مغزهاى متفکرى که میتواند این ملت را تکان بدهد و به سوى آیندهاى که انقلاب اسلامى براى او ترسیم کرده است به پیش ببرد، در این استان فراوان است. جوان یزدى، مرد و زن یزدى، روحانى یزدى، روشنفکر یزدى، استاد یزدى باید قدر این استعداد را بداند. و همه بدانند که شکر این نعمت، در شناختن آن، در به کار گرفتن آن، در راهاندازى آن است.
تجربهى مردم یزد و استان یزد در دفاع مقدس هم تجربهى موفقى بود. مردم یزد تو خانهها ننشستند تا براى پیروزى رزمندگان فقط دعا کنند؛ وارد میدان جنگ شدند. من فراموش نمیکنم در جبههى نبرد، تیپ الغدیر و پادگان الغدیر یزدیها یکى از بهترین، قوىترین، پرخطرپذیرترین و منضبطترین مجموعههاى نظامىاى بود که ما در میدان جنگ دیدیم. شهداى برجستهى شما، جانبازان شما، آزادگان سرافراز شما، خانوادههاى صبور آنها، همه شواهد صدقى هستند بر این حضور شجاعانهى مردم یزد در میدان خطر، آنوقتى که به آنها نیاز هست.
در دانشگاه خوبید، در میدان جنگ خوبید، در میدان صنعت خوبید، در میدان کشاورزى هم با وجود خشکى طبیعى این منطقه و این اقلیم، خوبید. یک یزدى چشمهى آبى اگر در گوشهاى پیدا میکند که ساعتى به قدر یک سطل کوچک از آن آب مىآید، همین آب را قدردانى میکند، هدایت میکند؛ با او یک کشتزار را، یک مزرعه را، یک باغ را به وجود مىآورد و از برکات آن، خود و دیگران را برخوردار میکند. اینها خیلى قیمت دارد؛ سختکوشى.
پنجاه سال قبل من در عراق باغستانهائى را دیدم بین کربلا و نجف؛ همهى مردم عراق - آنهائى که ما دیدیم - میدانستند اینها کار یزدیهاست. گفتند یزدیها از ایران آمدهاند این باغستانهاى بین کربلا و نجف را در آن منطقهاى که کار و تلاش خیلى معنى ندارد، انجام دادند. هرجا در سرتاسر کشور رفتند، این سختکوشى خودش را نشان داده است؛ سختکوشى همراه با قناعت.
پروردگارا ! رحمت خود، برکات خود، تفضلات خود را بر این مردم عزیز نازل بفرما. پروردگارا ! این مردم را همچنانى که دل آنها و روح آنها در مقابل تو خاضع و خاشع است، دل و جان آنها را با انوار لطف خود نورانى بگردان. پروردگارا ! شهداى عزیز این جمع انبوه و این استان را با شهداى صدر اسلام محشور کن. پروردگارا ! علماى بزرگ، پیشوایان مذهبى برجستهاى که ما در طول این سالها خودمان دیدیم - مرحوم شهید صدوقى، مرحوم آیةاللَّه خاتمى، مرحوم آیةاللَّه اعرافى از میبد و علماى بزرگ دیگرى که ما اینها را از نزدیک دیدیم، اهمیت کار آنها را و حضور آنها را احساس کردیم - درجات آنها را عالى کن. پروردگارا ! جوانان خوب، پدر، مادرهاى خوب و مؤمن در این استان را مشمول توفیقات و هدایت خود قرار بده؛ روزبهروز بر پیشرفت و اعتلاى مادى و معنوى این مردم بیفزا؛ روح مطهر امام بزرگوار را که سلسلهجنبان این حرکت عظیم است و حق به گردن همهى ملت ایران دارد، با ارواح مطهر انبیاء و اولیاء محشور بفرما.
والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته